بررسیهای سازمانهای جهانی نشان میدهد که نوع شغل افراد و محیط کاری آنها بر میزان اشتیاق و انگیزش آنها اثر جدی دارد. مطالعات گالوپ که منتهی به گزارش 2017 این موسسه شده است نشان میدهد تعداد افراد مشتاق و با انگیزه ای که در سمت های مدیریتی و یا سمت های دانش محور فعالیت میکنند به نحو قابل ملاحظه ای بیشتر از تعداد افراد با اشتیاق شغلی بالا در فعالیتهای تولیدی و یا امور کاملا روتین است.
از این آمار میتوان نتیجه گرفت که در سازمانهای دانش محور و یا شغلهای این چنین شرایط ایجاد و تقویت دلبستگی شغلی مهیاتر است. این شرایط میتواند شامل موارد زیر باشد.
- فرصت هایی برای شنیده شدن نظریات افراد
- زمانهایی برای توسعه و رشد مجموعه مهارتهای افراد
- امکان کاربرد توانمندیها و نقاط قوت افراد
- خودمختاری بیشتر و حق انتخاب فرآیندها و شیوه های کاری
در نقطه برابر در صنایع و کارخانجات و البته شغل های روتین و یکنواخت (مانند امور اداری و منشی گری و …) تفکر غالب کارفرمایان و مدیران این است که لازم است فرآیندهای دقیق و انعطاف ناپذیر تدوین شود و فرآیندها مقدم بر افراد هستند. در این شرایط افراد شاغل نمیتوانند در مورد شیوه اداره روز کاری خود و امکان تغییر در محیط کاریشان اظهار نظر کنند و از این رو انگیزه و اشتیاق شغلی کمتری دارند.
در محیطهای کاری دانشی و یا در سطوح مدیریت درجه خودمختاری افراد و توانایی اظهارنظر و ایجاد تغییر در محیط کار و تلاش برای هماهنگ کردن شرایط با توانمندیها و ویژگیهای منحصربفرد افراد یکی از مهمترین دلایل بهبود اشتیاق شغلی و دلبستگی سازمانی ست.
خبر خوب این است که در سرتاسر جهان حرکت به سمت فعالیتهای دانشی و محیطهای کاری نوین رو به افزایش است. در این محیط ها افراد بیشتری فرصت میابند تا فرآتر از مکانیزمهای فرمان- کنترل (command-control) و در سایه عدالت آموزشی، اشتیاق شغلی بالا را تجربه کنند.