در دو مقاله قبل درباره سختیهای آموختن رهبری صحبت کردیم مواردی که به آنها اشاره شد شامل این سرفصلها بود
- بپذیریم رهبری آموختنی ست
- دانستن اینکه چه چیزی باید بیاموزیم؟
- اختصاص زمان به مسیر یادگیری
- پذیرش تغییر در رفتار
در این بخش درباره یکی دیگر از دشواریهای مسیر رهبری گفتگو میکنیم.
ذهن آگاهی در مسیر تغییر: آموختن رهبری به تغییر در رفتار و عملکرد وابسته است. برای ایجاد تغییر و ساختن روتین های رفتاری جدید بخش مهمی از ماجرا تمرکز و دقت بر ایجاد و بروز عادتهای جدید است. اگر قرار باشد علیرغم آموختن مهارتهای جدید و دانش های نو، رفتار روتین شما تغییری نکند یا برمبنای عادتها و روالهای پیشینتان پیش رود این آموختن بی فایده خواهد بود. هر فرد برای اینکه بتواند فرای عادتها و روالهای پیشین خود رفتار کند یا روالها و روتین های جدیدی بسازد لازم است در یک بازه زمانی انرژی نسبتا بالایی صرف کرده و رفتارهایش را با ذهن آگاهی کامل انجام دهد یعنی در زمان بروز هر رفتار یا هر تصمیم گیری کاملا خودآگاه و ذهن آگاه باشد. تا بتواند مهارتها و آموخته های جدید را به رفتار تبدیل کند. اگر در هر زمانی فرد بدون ذهن آگاهی به فعالیتی اقدام کند ممکن است که بر اساس قواعد و روتین های نهادینه شده خود عمل کرده و مسیر یادگیری را دشوار نماید.
ذهن آگاهی پس از آموختن: میدانیم که دنیای کنونی، دنیایی با حجم تغییرات بالاست که میتواند به سرعت آموخته های هر فرد را منقضی کند همچنین در بسیاری موارد رهبری یک فرآیند اقتضایی است که تعداد پارامترهای دخیل و درگیر در آن بالاست. این حجم تغییر و پیچیدگی نیازمند ذهن آگاهی در همه شرایط است. شاید بتوان گفت رهبری به ذهن آگاهی در همه شرایط و موقعیت ها نیاز دارد و تبدیل به عادت کردن برخی مهارتها نه تنها دشوار بلکه اشتباه خواهد بود. یک رهبر چه در فرآیند آموختن و چه پس از آن باید همواره بتواند شرایط مختلف را ببیند، درک کند و برمبنای آنها تصمیم بگیرد و این ذات ذهن آگاهی ست.