اهمیت یادگیری
از مدتها پیش موضوع یادگیری یک مهارت جدید یا تغییر یک عادت یا رویکرد دغدغه ذهن بشر معاصر و به تبع آن سازمانها و متخصصین رشد و توسعه سازمانی بوده است. یکی از سکانسهای سهگانه ماتریکس همچنان بعنوان یک نقطه عطف دست نیافتنی در ذهن انسان معاصر مرور میشود. صحنهای که قهرمان زن داستان باید هدایت یک هلیکوپتر را برای اولین بار انجام دهد و از هوش مصنوعی همراه خودش میخواهد که این مهارت را به ذهن او اضافه کند و این اتفاق در چند ثانیه رخ میدهد. تسریع و اثربخشی در فرایندهای یادگرفتن یکی از آرزوهایی است که اگر محقق شود میتواند بخش بزرگی از دغدغههای توسعهای افراد و سازمانها را حل و فصل کند.
خوب است در این نقطه تعریف یادگیری در برابر آموزش مرور شود آموزش فرایندی است که انتظار میرود منجر به یادگیری شود. در واقع هدف کلیه متدها و روشهای آموزشی، یادگیری یک مهارت یا قابلیت یا دانش جدید و یا تغییر رویکرد و نگرش افراد در قبال یک مساله یا مفهوم خاص است. در برابر یادگیری، تغییر پایدار در رفتار است. یعنی زمانی که یادگیری اتفاق بیافتد، فرد بصورت ناخودآگاه و با انرژی ذهنی اندک از مهارت یا توانایی یا دانش و یا نگرش جدید خود استفاده خواهد کرد. [11]
خبر خوب این است که دانش بشر در حوزه یادگیری بسیار پیشرفت کرده است. امروز نورولوژی و بسیاری بررسیهای علمی و آزمایشات طولانی تاریخ بشر، نشان داده است که یادگیری و مسلط شدن در یک حوزه چگونه رخ میدهد. زمانی که مالکوم گلدول مفهوم تمرین سنجیده برای یادگیری [2]را عنوان کرد شاید هنوز نمیتوانست اساس علمی این یافته را ارایه کند اما امروز دانش نورونها و شناخت ساختار مغز انسان این امکان را ایجاد کرده است که مشخص شود که یک انسان چگونه یک مطلب یا مهارت جدید را میاموزد. مفاهیمی مانند کاخ حافظه، مغز موازی و مغز متوالی و … نشان میدهد که بشر امروز میداند که برای ایجاد یک تغییر پایدار در رفتار به یک تغییر پایدار در مغز نیاز است و این تغییر در تراکنش بین دو قسمت مغز آهیانهای و مغز قدامی شکل میگیرد. همچنین که این تغییر باید بین سلولهای مغز یا نورونها بوسیله سیناپسها ایجاد شود و چه روشهایی منجر به این تغییر میشود.[1]
یادگیری و تکنولوژی
از سوی دیگر امروزه تکنولوژیهای مختلف به همه عرصههای زندگی بشر و عملکردهای مختلف مدیریت نیروی انسانی بخصوص حوزه رشد و توسعه افراد و سازمانها [4] ورود کرده است و این نوید را فراهم میکند که بتوان از آنها برای بهبود اثربخشی آموزشی نیز بهره برد. تغییر سبک زندگی بشر، انتظارات نسل نو و چالشهای پیشبینی نشده نیز روند کاربرد تکنولوژی در فرایندهای مختلف را تسریع کرده است بعنوان مثال گزارش 2020 یونسکو [9]نشان میدهد که همهگیری بیماری کرونا باعث شد که در زمان بسیار اندکی نزدیک 1.5 میلیارد دانشآموز و دانشجو و دانشپذیر و نزدیک 90 میلیون معلم مجبور شوند که محیطهای متعارف آموزشی را ترک کنند و موسسات آموزشی مجبور شدند یکشبه به راهکارهای تکنولوژیک برای حل این معضل روی آورند. صراحتا میتوان گفت که کاربرد تکنولوژیهای نو در آموزش نه تنها یک فرصت برجسته بلکه یک الزام و اجبار برای دنیای پیش روست.
اما بررسیهای مربوط به اثربخشی آموزشی نشان میدهد که آرزوی بهبود اثربخشی آموزشی تاکنون محقق نشده است. در واقع حجم بالایی از تحقیقات نشان میدهد که مداخله بشر برای بهبود روندها و اثربخشی در فرایندهای منتهی به یادگیری جز در موارد استثنا موفق نبوده است. برخی آمارهای در این رابطه را میتوان در مقدمه مقاله [14] دید. حتی بررسی کاربرد روشهای نوینی مانند VR در آموزشهای عمومی و تخصصی هم یادگیری بهتر را گزارش نمیکند. [5]
بررسیها نشان میدهد که تکنولوژیهای دیجیتال آینده آموزش و یادگیری را به صورت بنیادی تغییر خواهند داد. اگرچه امروزه از ابزارهایی یادگیری الکترونیک برای تسهیل متدهای آموزشی پیشین استفاده میکنیم مانند زمانی که صدا یا تصویر یک استاد ایستاده در برابر دوربین را به افراد ارسال میکنیم یا در محیطهای مجازی گفتگو میکنیم اما در آینده و با ورود هوش مصنوعی این روال بکلی تغییر خواهد کرد و به سمت ایجاد یادگیری انطباقی[1] پیش خواهد رفت. این نوع از یادگیری فرایند جمع آوری، ذخیره کردن، آموزش دادن، تایید کردن، دسترسی و ارزیابی اطلاعات را به طور کامل تغییر خواهد داد که از آن به نسل 3 آموزش[2] و یا اینترنت آموزش[3] اطلاع میشود.[8] نسل اول آموزش همان آموزش فیزیکی یا سنتی است که با حضور دایمی و فیزیکی دانش پذیر و معلم و مراجع فیزیکی معنا میشود. نسل دوم آنلاین نمودن همان ساختارها و ترکیبهای پیشین است یعنی زمانی که معلم و دانش پذیر در مکانهای متفاوتی با ابزارهای الکترونیک از مراجع الکترونیک استفاده میکنند. اما نسل سوم شامل پلت فرمهایی هستندکه اصول و قواعد آموزش نوین از جمله یادگیری متناسب با هر شخص، یادگیری خودکنترل[4]، بازخورد آنی و یادگیری تطبیقی، بازیسازی برای یادگیری و مفاهیمی از این جنس را ارایه میکند. [8]
روشن است که با توجه به رشد سریع علوم و تغییر تکنولوژی و نیازمندیهای بازار بصورت عام، یادگیری در تمام عمر[5] یکی از الزامات فعالیت و رشد در محیطهای کاری و حتی اجتماعی است و کارفرمایان بسیاری بدنبال ایجاد این فرهنگ در بین همکاران خود هستند و در بسیاری از موارد این ویژگی را یک شایستگی برجسته برای ارتقا افراد لحاظ میکنند.[6] این نوع یادگیری مستمر تنها میتواند از مجموعهای از کانالهای یادگیری رسمی، غیر رسمی و تصادفی رخ دهد. در واقع انتظار میرود در آینده نزدیک، افراد در جریانی از اطلاعات قرار بگیرند و یادگیری از طریق ابزارهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی، هوش مصنوعی و سایر ابزارهای تکنولوژیک رخ دهد.[12] همچنین مطالعات مختلف نشان میدهد که این نوع آموزشها و فعالیتها میتواند رضایت عمومی نیروی انسانی را از طریق بهبود مسیر شغلی و تسهیل رشد و آموزش افراد فراهم کند و نرخ بهرهوری آنها را بهبود بخشد.[12]
با این تفاسیر بنظر میرسد که ایراد اصلی در رویکرد دانش پذیران، معلمان و موسسات آموزشی در قبال علم نوین آموزش و کاربرد آن در ساختار تکنولوژیهای جدید است. گویا بشر میخواهد لباس تازه ای را بر تن یک دانش یا رویکرد قدیمی بنماید در حالیکه باید کل دانش مرتبط با آموزش را بهبود داد و سپس این رویکرد نوین را با کمک روشهای تکنولوژیک ارایه کرد. اگر کاربرد روشهای تکنولوژیک و علوم نوین با این تغییر بنیادین در رویکرد جهان به مساله آموزش همراه نباشد با هزینه های کلان، برداشت تازهای بدست نخواهد آمد. چنانچه بسیاری از هزینههای آموزش برای خلق ابزارهای جدید مانند کاربرد واقعیت مجازی[6] و هوش مصنوعی در آموزش[7] منجر به اثربخشی بهتر آموزشی نشده است. [5] در واقع وقتی بشر تلاش کرده است تا صرفا آموزشهای آنالوگ را آنلاین کند اثربخشی آموزشی نه تنها بهتر نشده است بلکه کاهش یافته است چون در شرایط آنلاین بخش هایی از ارتباطات رودررو، بازی و تحرک فیزیکی و تعاملات اجتماعی بین دانش پذیران حذف شده و دستاوردی بجز امکان آموزش از راه دور و دسترسی به فایلها بصورت آنلاین اضافه نشده است.
این مقاله در ادامه تلاش می کند که یافته های نوین در حوزه بهبود اثربخشی آموزشی و یادگیری را مرور کرده و در هر مورد امکان کاربرد تکنولوژیهای نوین بخصوص هوش مصنوعی را ارایه نماید.
روش تحقیق
این مقاله با شیوه مروری نظام مند تدوین شده است. بدین منظور مجموعه ای از کتب و مقالات ارایه شده در سالهای اخیر در خصوص کشفیات حوزه نورولوژی و عصب شناسی در بهبود فرایند آموزش و یادگیری مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه مجموعه کتب و مقالاتی که به کاربرد تکنولوژیهای نوین بخصوص هوش مصنوعی در امر آموزش و یادگیری اشاره نموده اند مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. همچنین چندین نرم افزار و اپلیکشین مورد استفاده در فضای آموزشی جهان که با کمک تکنولوژیهای هوش مصنوعی و روشهای نوین آموزش به بهره برداری عمده دست یافته است بدقت بررسی شده و بعنوان کیس های کاربردی معرفی شده است.
یادگیری واقعی از چه مسیرهایی رخ میدهد؟
بررسیهای عصبشناسی نشان میدهد که یادگیری زمانی رخ میدهد که بین نورونها ارتباطات جدیدی ایجاد شود و یا ارتباطات پیشین قویتر و عمیقتر شود. این بهبود و تقویت ارتباط بین نورونها از مسیر تکرار و تمرین حاصل میشود یعنی اگر بتوان در حجم مناسبی تکرار و تمرین داشت میتوان هر مفهوم جدیدی را آموخت. این فرایند نسبتا کند، انرژی بر و طولانی است چون بخش هدفمند مغز را درگیر میکند و این بخش معمولا انرژی بالایی برای فعالیتهایش نیاز دارد. این انرژی بالا شامل زمان، تمرکز و صرف منابع اکسیژن و گلوکز به میزان کافی است. در واقع مغز افراد در مسیر یادگیری باید تغییر کند.[1] هر اقدامی و فعالیتی که منجر به سهولت و سرعت این تغییر بشود میتواند اثربخشی فرایند آموزش و یادگیری منتج از آن را بهبود بخشد. البته برخی پیشرفتهای نورولوژی این نوید را میدهد که در آینده نزدیک بشر خواهد توانست بدون تمرین طولانی و از طریق تحریک سیناپسهای مغزی یاد بگیرد. [3] از آنجا که تاکنون امکان عملیاتی برای بکار بردن این توسعه معجزهگون وجود ندارد لازم است تسهیل کنندههای مسیر تمرین و تغییر مغز بررسی شود. برخی از این عوامل را در پارتهای بعدی این مقاله معرفی خواهم کرد..
[1] Adaptive learning
[2] Education 3
[3] The Internet of Education
[4] Self-directed learning
[5] Lifelong learning
[6] VR
[7] AI In education (AIED)