در ادامه سری مقالات رفتار انگیزه کش به این شیوه رفتاری برخی مدیران ارشد اشاره میکنیم. نشانه های این رفتار را با نقل قولهاییی شبیه این شنیده ام
- مدیرعامل مستقیم به من تلفن زد و در مورد کارم دستوری داد.
- اینجا مدیر مستقیم معنی نداره حرف حرف مدیرعامله
- هر چند وقت یکبار مدیرعامل میاد میشینه تو واحد ما و روی تک تک کارها اعمال نظر میکنه.
- و شواهدی دیگری از این دست.
اینکه چه اتفاقی میافتد که مدیر ارشد سازمان شروع به اعمال نظر در فعالیت های افراد زیر مجموعه یک مدیر میانی خود میکند دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد. اما تقریبا هیج کدام از دلایل( اهمیت موضوع در موارد خاص، عدم آشنایی یا مهارت مدیر میانی مربوطه، عجله در نتیجه گرفتن در یک مورد خاص و …) نمیتواند توجیه کننده این شیوه رفتاری یک مدیر ارشد باشد. پس از بروز این رفتار احساسات زیر در سازمان ایجاد میشود.
- وحدت فرماندهی بعنوان یکی از مهمترین اصول مدیریت نیروی انسانی زیر سوال میرود. یعنی افراد دچار این چالش جدی میشوند که رییس من کیست؟ و من باید از چه کسی وظایفم را جویا شوم؟ حس عدم قطعیت در اینکه نمیداند کار درست چیست و انجام هر کاری ممکن است با عکس العمل یکی از مدیران(مدیر عامل و یا مدیر میانی) روبرو شود این احساس میتواند منجر به کندی در انجام کارها و حتی بی اقدامی شود.
- در مواقع اینچنین پرسنل ممکن است به این نتیجه برسند که مدیر مستقیم آنها فاقد توانمندی و وجاهت لازم برای اداره واحد خود است. در واقع رفتار مدیر ارشد این شایبه را تشدید میکند. به این ترتیب احتمال بروز رفتار نا هماهنگ با مدیر مستقیم افزایش میابد.
- ارتباط مستقیم مدیرعامل با پرسنل یکی از مدیران میانی، نشان دهنده عدم احترام به حیطه وظایف محول شده و زیر سوال بردن فرآیند تفویض اختیار در مورد آن فرد است. و ضمن تضغیف وجهه مدیر میانی منجر به ایجاد احساس خشم و یا کاهش اعتماد به نفس در وی مربوطه میشود.
در همه این موارد و با این نوع رفتار انگیزه کش ، اثرات نامطلوبی بر روحیه و احساس پرسنل و یا مدیران میانی تحمیل میشود که انگیزه و تمایل آنها برای فعالیت مشتاقانه و متعهدانه را کاهش میدهد.