همه انسانها و در نتیجه همه اعضای یک تیم یا سازمان افرادی متفاوت هستند. ما با دیگران در بسیاری مفاهیم تفاوت داریم از تفاوت در حواس پنچ گانه، تفاوت در ادراک رویدادها، تفاوت در شیوه یادگیری، نوع حافظه، شیوه عکس العمل به وقایع و مدل برقراری ارتباطات با افراد و جهان و بسیاری تفاوت های دیگر. شاید بتوان ادعا کرد اولین خروجی این حجم تفاوت فردی، اختلاف نظر و در نهایت تعارض با دیگران است. و پس از آن بتوان توصیه کرد که برای حفظ کارایی تیم ها و سازمانها تا حد ممکن تفاوتها را حذف کنیم و افراد شبیه هم استخدام کنیم تا همراه و هماهنگ باشند.
این بزرگترین اشتباهی ست که در قبال تفاوت های فردی و تیمی ممکن است مرتکب شویم. تفاوت بیش از آنکه منبع اختلاف و تعارض باشد میتواند سرچشمه تصمیم های صحیح همه جانبه و در نهایت خلاقیت و نوآوری شود. از مسیر دیدگاه متفاوت افراد نسبت به مسایل میتوان وجوه مختلف یک مفهوم را دیده و با نگاهی بازتر و افقی روشن تر تصمیمات صحیح تر گرفت. این نگاه متفاوت و شیوه گوناگون آنها در حل مشکلات میتواند انبوهی از راهکارهای خلاقانه برای مسایل سازمانی و حتی جهانی ایجاد کند که هرگز در توان یک فرد یا یک جمع همگون و مشابه نیست. در واقع وجه روشن و تحسین برانگیز تفاوت قدرت بررسی هر موضوعی از همه زوایای ممکن و یافتن راهکارهایی به غایت متفاوت و ناهمگون است.
امروزه در جهان به تفاوت و گوناگونی افراد به چشم موهبتی الهی توجه میشود که میتواند راهکار بسیاری از مسایل مختلف باشد. در بسیاری سازمانها با ایجاد قوانین گوناگونی نیروی کار و یا ایجاد بخش diversity تلاش میشود تا کلیه موانع ممکن برای ورود افراد با ویژگیهای متفاوت را بررسی کرده و آنها را حذف نمود.
زمانی که به نیروی انسانی تیم یا سازمان فرصت تجربه گوناگونی و تفاوت دادیم باید بدانیم که کسب مهارتهای مدیریت تفاوت و مدیریت تعارض الزامی ست. اینگونه میتوانیم مطمین باشیم که تفاوتها بیش از آنکه تعارض بیافرید یکپارچگی و خلاقیت خواهد ساخت.