اگر شما هم مانند بسیاری از مدیران یک مدیر کمال گرا هستید باید به پیامدهای این نوع دیدگاه و رفتار آگاه شوید. شاید در ابتدا وقتی این واژه را میشنویم تصور کنیم چه چیزی بهتر از این که یک مدیر همواره بهترین را بخواهد، بهترین کارمندان را استخدام کند و بهترین و با کیفیت ترین کارها را از انها بخواهد. اما این سمت روشن ماجراست. سمت تاریک قضیه آنجاست که کمال گرا بودن برای خودتان و همکارانتان مسایلی ایجاد میکند که چندان هم دوست داشتنی نیست.
در استخدام واقع بین نیستید.
این کاملا طبیعی ست که یک مدیر کمال گرا انتظار داشته باشد یک کارمند همه چیز تمام استخدام کند. اما خیلی صریح باید بگوییم چنین آدمی وجود ندارد. هر انسانی مجموعه ای از توانمندی ها و نقاط ضعف دارد که منحصر به خود اوست. مهم است که توانمندی های فرد بر ویژگیهای خاص مورد نیاز شغل منطبق باشد و ضعف هایش پذیرفته شده و مدیریت شوند.
به کار کسی راضی نمیشوید.
خطر بزرگ کمال گرایی این است که تصور میکنید آنچه شما انجام میدهید بر کار دیگران برتری دارد. حتی اگر در مواردی اینطور باشد نمیتوان عملکرد همه افراد را مشابه کرد. یکی از اصول تفویض اختیار این است که همراه مسئولیت انجام کار درجه ای از آزادی و اختیار عمل به فرد داده میشود تا انگیزه و همراهی بیشتری در کارش احساس کند. امروزه در دنیا ارزش گوناگونی اعتقادات و نظریات و شیوه های رفتار بیش از هر زمان دیگری به رسمیت شناخته شده است.
زمان زیادی صرف دیگران میکنید.
بعنوان یک مدیر کمال گرا اگر دایم تلاش کنید تا همه افراد در همه رفتارها و عمکلرد منطبق بر استانداردهای خاص شما باشند و هیچ سطحی از آزادی عمل و اختیار برای آنان درنظر نگیرید مجبور خواهید بود وقت زیادی را به وارسی کار و عمل دیگران بگذرانید. شما خسته و عصبی میشوید و کارکنان شما بی انگیزه و سرخورده.
بنظر میرسد معایب کمال گرایی مدیران بر مزایای آن غلبه میکند. باز هم در این باره صحبت خواهیم کرد.