در بخش اول مقاله درباره این موضوع که چه چیز انگیزه افراد برای انجام کار درست و لذت از آن را تامین میکند صحبت کردیم. ایده آدام اسمیت پول است. بری شوارتز در کتاب “چرا کار میکنیم؟” مثالهای زیادی دارد از کارهایی که بدون دادن پول اضافی و بدون وجود کارهای خاص و تخصصی میتوانند افراد را درگیر خود کرده و در انتها معنا و لذت بسازند. تحقیقات امی رزینوفسکی درباره شغلهایی مانند نظافت بیمارستان، تولید موکت یا حتی کوتاه کردن موی دیگران نشان میدهد که هر شغلی میتواند انگیزه افرین باشد و معنا و اشتیاق ایجاد کند. در واقع هر کاری با هر ترکیبی از وظایف میتواند جذاب و لذت بخش باشد
یکی از مهمترین نکاتی که شوارتز به آن اشاره میکند این است که مقررات و قوانین نیمیتوانند جایگزین اعتماد به افراد شوند. شوارتز در کتابش مثالهای زیادی دارد از مواقعی که تنظیم قوانین و مقررات بدون روح و بدون اعتماد منجر به حذف کیفیت و علاقمندی ذاتی افراد به انجام کارهای درست شده است.
“هنگامی که اعتمادمان به افراد برای انجام کار صحیح را از دست میدهیم و به کنترل ها و مشوق ها روی میاوریم دقیقا همان نتیجه ای را میگیریم که برایش پول خرج کرده ایم. معلم ها برای آزمون تدریس میکنند به این ترتیب نمرات آزمون بالا میرود اما یادگیری صورت نمیگیرد. پزشک ها بدون افزایش کیفیت فقط کارهایی را بیشتر انجام میدهند که مشوق های بیشتری دارد و … سالها پیش اقتصاددانی گفته است هرچه بیشتر در قراردادها نوشته شود، در نبود آن قراردادها انتظار کمتری میتوان داشت، هرچه بیشتر بنویسید اعتماد کمتری خواهید داشت. ”
تدوین فرآیندهای اگر، آنگاه و قواعد دقیق و سخت گیرانه کنترلی منجر به بهبود کارایی افراد نمیشود. وقتی به کسی میگوییم اگر این کار را اینگونه انجام دهی این مقدار دریافتی خواهی داشت، ذات ارضا کننده انجام وظایف را از وی گرفته ایم و به او گفته ایم که تلاش تو تنها برای پول است. همین جا انگیزه ذاتی افراد نابود میشود. در واقع مجموعه بررسیها و تحقیقات نشان میدهد که برای کار خوب خواستن لازم است به افراد درباره خروجی های کار و نتایج مورد انتظار اطلاعات دقیق داد و سپس آنها را برای انتخاب شیوه درست کار آزاد گذاشت و در نهایت باید فعالیت مثبت افراد در قبال وظایفشان را دید و ارج نهاد.