اشتیاق شغلی اول یا دوم:
چه زمانی، زمان مناسب به پرداختن به موضوع اشتیاق شغلی Employee Engagement است؟ آیا باید صبر کنیم تا ساختارهای اولیه سازمان شکل بگیرد، صبر کنیم تا فرآیندهای منابع انسانی راه اندازی شود؟ تا اسناد و مدارک و ضوابط سازمانی تدوین شود؟ زمان مناسب کی فرامیرسد؟
دفعات زیادی پیش آمده که با مدیران سازمانهای مختلف درباره مفهوم اشتیاق شغلی،( دلبستگی شغلی، التزام شغلی یا هر تعریف و واژه ای که شما برای مفهوم Employee Engagement میپذیرید و بکار میبرید،) صحبت کرده ام. و بارها شنیده ام که بله این مفاهیم بسیار مهم هستند و حتما در عملکرد افراد و سودآوری سازمان موثرند اما میدانید خانم مهندس هنوز برای ما زود است! ما هنوز فلان کار را نکرده ایم یا واحد منابع انسانی نداریم، یا هنوز فلان فرآیند یا فلان استاندارد یا فلان نشان زرین و سیمین را نداریم.
برای چه چیزی زود است برای روشن کردن موتور محرک آدمها، برای افزودن مهارتهای رفتاری مدیران، برای مشتاقانه کار کردن؟
چرا باید صبر کنیم؟
من معتقدم که هر رخداد مثبت و هر پیشرفتی در یک سازمان باید از مسیر خواستن و توانستن افراد همان سازمان رخ بدهد. و مدیران و پرسنل هر شرکتی بهترین و توانمندترین گزینه سازمان برای فکر کردن، طرح دادن و حل کردن مسایل هستند. حالا برای رسیدگی به حال این آدمها و افزودن مهارتهایشان چرا باید صبر کنیم ؟؟
من گمان میکنم که نه تنها زود نیست بلکه بسیار دیر شده است. اینجا در ایران بیشمار افرادی داریم که سالهاست هر روز سرکار میروند و بیشمار سرمایه فردی و ملی را بکار میگیرند اما آنطور که باید نمیشود. با نهایت کارایی و توانایی مان کار نمیکنیم و با آن سرعتی که باید پیش نمیرویم. اگر گالوپ و مکنزی بعنوان غول های صنعت سنجش و مشاوره مدیریت نتیجه گرفته اند که راهکار برون رفت از رکود اقتصادی اشتیاق آدمها برای کار کردن است، دیگر واقعا برای ما زود نیست.
شیدا جعفری