برای آموختن مهارتهای رهبری چه باید کرد؟ چه روشهایی برا یادگیری وجود دارد؟ شاید قبل از این سوالات یادگیری چیست؟
در مقاله قبل تلاش کردیم درباره این موضوع آیا رهبری آموختنی ست گفتگو کنیم. با نتیجه این مقاله فرض میکنیم که ایده رهبری آموختنی ست را پذیرفته ایم. حالا در ابتدای راه باید به چیزهای زیادتری بیاندیشیم. اینکه چه مهارتها، دانشها و یا حتی هنرهای باید به یک رهبر آموزش داده شود. چه چیزهایی در اولویت است و چه چیزهایی نیست؟ آیا اینکه یک رهبر در کجای جهان زندگی میکند یا در چه کسب و کاری مشغول فعالیت است بر آنچه باید بیاموزد موثر است؟
خیلی وقتها در بررسی این تعاریف یادگیری با فرآیند رسیدن به یادگیری یعنی آموزش دیدن، درس خواندن و واژه هایی از این دست جابجا میشود. یادگیری یعنی learning با درس خواندن یعنی Education و حتی آموزش به معنای Training متفاوت است. در بهترین حالت ممکن است یادگیری نتیجه ای از درس خواندن و یا آموزش باشد.
یکی از بهترین تعاریفی که از یادگیری دیده ام میگوید یادگیری یعنی تغییر پایدار در رفتار. یعنی زمانی میتوانم ادعا کنم چیزی را آموخته ام که عملکرد من در قبال آن موضوع خاص بصورت پایدار و نه موقت تغییر کرده باشد. مثلا وقتی میتوانم بگویم تایپ 10 انگشتی را آموخته ام که در همه شرایط بصورت پیش فرض 10 انگشتی تایپ کنم. یا زمانی میتونم بگویم که مهارتهای مدیریت احساسات خود را آموخته ام که در همه شرایط و بصورت پیش فرض بتوانم احساسات خود را مدیریت کنم. با این تعریف از یادگیری باید این موضوع را بررسی کنیم که یادگیری چگونه رخ میدهد.
اینکه فرآیند یادگیری در افراد و سپس آموختن مهارتهای رهبری چگونه است، تیوریهای متفاوتی را در بر دارد. یکی از این تیوریها میگوید برای آموختن یک رفتار جدید سه مرحله وجود دارد.
- دانش یا آگاهی نسبت به موضوع
- تغییر نگرش ذهنی یا اعتقاد به موضوع
- رفتار یا تغییر شیوه عملکرد.
در مقاله بعد درباره این سه بخش، شیوه ایجاد هر کدام و باقی تیوریهایی که فرآیند یادگیری بخصوص یادگیری مهارتهای رهبری را توصیف میکنید گفتگو میکنیم.