چرا گاهی لازم است برای بهبود اشتیاق شغلی پرسنل با برخی از آنها حداحافظی کرد؟
آیا هرگز تلاش کرده اید فردی را که خواب است حرکت دهید؟ مثل زمانی که یک کودک خواب را حمل میکنید. طبیعتا احساس کرده اید که جابجا کردن یک فرد خوابیده چقدر دشوارتر از یک فرد بیدار است. به نظر میرسد در حال حمل وزن بیشتری هستید. دلیل این موضوع همکاری یک فرد هشیار با شماست. یک فرد هشیار، مرکز ثقل بدنش را جابجا میکند، دستانش را به گردن شما میاندازد، پشتش را صاف کرده و پاهایش را جمع میکند. یک فرد خواب و یا غیر هشیار هیچ کدام از این کارها را نمیکند.
بارها دیده ایم که در مقالات مختلف راهکارهایی برای جلب مشارکت و مشتاق کردن کارمندان سازمان پیشنهاد شده است. از مدیران خواسته میشود که با آنها ارتباط برقرار کنند، به آنها انگیزه بدهند و الهام بخش باشند تا جسارت و شجاعت آنها بیدار شود و اشتیاق شغلی بالاتری داشته باشند.
اما متاسفانه برخی کارمندان مشتاق ناشدنی هستند. مانند افراد خوابی که قصد بیدار شدن ندارند. وقتی تیمی از افراد با انگیزه و مشتاق میسازید دیدن افرادی که تلاش شما هیچ اثری بر آنها نداشته است نا امید کننده است. برای آنکه اشتیاق سازمانی بیافرینید به افرادی اینچنین نیاز ندارید.
مدیران دور اندیش باید بدانند که برخی افراد علیرغم تلاش های شما نمیخواهند که بیدار شوند. اگر مدیری هستید که میدانید برای مشتاق کردن افراد چه باید کرد و اکثر همکارانتان به شما کمک میکنند تا آنها را رشد دهید و بالاببرید. آن عده معدود غیر همراه تمایلی به مشتاق شدن ندارند.
در این شرایط برای بهبود اشتیاق شغلی دیگران اجازه بدهید آن افراد سازمان را ترک کنند. برخی اوقات ممکن است زمان و انرژی زیادی صرف کنید تا این افراد را به گردونه مشارکت و همراهی وارد کنید. برای آنکه در این دور باطل نیفتید نشانه هایی وجود دارد که شما را در تشخیص اینگونه افراد راهنمایی میکند.
نسبت به بازخوردها پاسخگو نیستند.
هر چقدر که هنرمندانه و درست (آرام، با رفتار صحیح و کاملا خصوصی) به آنها بازخورد میدهید بازهم حالت تدافعی گرفته و دیگران را مسئول شرایط بوجودآمده میدانند. برای ایجاد تغییر حاضر به گفتگو نیستند و کاری برای آن انجام نمیدهند. همه افراد گاهی دربرابر بازخوردها مقاومت میکنند اما وقتی کسی همیشه از گرفتن فیدبک ناراحت میشود و حساسیت نشان میدهد و هیچ تلاشی برای تغییر رفتارش نمیکند، تصمیم گرفته است بیدار نشود!
بر سر قول هایشان نمیمانند.
آنها در انجام دادن تعهدات خود کوتاهی میکنند. کارکردن با افرادی که بر سر توافقات حاصل شده نمیمانند دشوار است. این افراد علیرغم توانمندی در انجام وظایفشان، دمدمی مزاج هستند و نمیتوان روی کار و خروجی آنها حساب کرد. رفتارشان غیرقابل پیش بینی است و این موضوع بر عملکرد کاری آنها تاثیر بسیار منفی میگذارد.
شما را مسئول رشد و توسعه خود میدانند.
به نظر میرسد این افراد فکر میکنند که شما باید به موفقیت آنها فکر کنید و هیچ رفتار مستقلی برای آموختن و پیشرفت انجام نمیدهند. با این وجود به دفتر شما میایند تا بدانند چه موقع ارتقا میابند و یا برای پیشرفت آنها چه کرده اید! شما باید برای توسعه و پیشرفت نیروی انسانی خود تلاش کنید اما این افراد آنهایی هستند که میگویند بسیار خوب من را بلند کن به تنهایی.
شهروندان سازمانی بدی هستند.
این افراد به ندرت در زمان گفتگو و یا عمل به نیازها و خواسته های دیگران توجه میکنند. کار خودشان را میکنند حتی اگر زندگی دیگران را دشوار کنند. به خرج دیگران نیازهای خودشان را رفع میکنند. بهترین سهم از هر چیزی را میخواهند و براستی باری بر دوش دیگران هستند.
اگر فردی این نشانه ها را دارد شما سهمتان را انجام داده اید، زمان آن است که این بار را زمین بگذارید و اجازه دهید که از بازی بیرون برود . آدمهای دیگری هستند که به شما کمک میکنند تا آنها را بالا و بالاتر ببرید و شوق و اشتیاق شغلی بیافرینید.
تدوین: شیدا جعفری
برگرفته از:
http://www.forbes.com/sites/erikaandersen/2013/06/25/why-some-employees-need-to-be-fired/#88bbbb3449b3